نکات نوشتاری و قواعدی در نگارش پایان نامه و مقالات علمی فارسی

نکات نوشتاری و قواعدی در نگارش پایان نامه و مقالات علمی فارسی


اکثریت دانشجویان در هنگام نگارش پایان نامه و مقالات علمی خود خیلی به قواعد نوشتاری زبان فارسی دقت نمی کنند که منجر می گردد در انتهای کار خود مجبور به اصلاح متن خود گردند. در اینجا کلیه این نکات ارائه شده است تا دانشجویان عزیز با این نکات آشنا شده و در متون علمی پژوهشی خود بتوانند بهترین و با کیفیت ترین نوشتار فارسی را داشته باشند. امیدواریم این مطلب مفید واقع گردد.


دقت در نوشتن علاوه بر این‌که به زیبایی متن و بهتر خوانده شدن آن کمک می‌کند، در پایایی و ماندگاری زبان فارسی و حفظ آن از تحریفات و تغییرات و دگرگونی هم مؤثر است.

نشانه‌گذاری: 
نشانه‌گذاری در جمله‌ها موجب روان‌خوانی متن می‌شود. حتما قضیه‌ی آن حکم اعدام و «بخشش لازم نیست اعدامش کنید» را شنیده‌اید. گاهی وقت‌ها استفاده نکردن از علائم سجاوندی می‌تواند کل مفهوم یک جمله را تغییر دهد و چه بسا بی‌گناهی را به پای چوبه‌ی دار بکشاند. اگر می‌خواهید نوشته‌تان همان‌طور که نوشته‌اید خوانده شود، از نشانه‌گذاری غفلت نکنید. نشانه‌ها در زمان تایپ، به کلمه‌ی قبلشان می‌چسبند و با یک فاصله از کلمه‌ی بعدشان نوشته می‌شوند. به این ترتیب هیچ‌وقت با ویرگول و یا نقطه‌ای روبرو نمی‌شوید که به جای قرارگرفتن در آخر خط، در اول خط بعدی درج شده باشد.

نقطه (.) 
نقطه در خواندن جمله‌ها، حکم چراغ قرمز را دارد در رانندگی. به نقطه که رسیدیم باید کاملا توقف کنیم. بعضی از کاربردهای نقطه در موارد زیر است: 
- در پایان جملات خبری و انشایی. 
- بعد از نشانه‌های اختصاری؛ مثلا: آقای ا.نجمی مدیر مسئول این نشریه است.

ویرگول (،) 
موقع خواندن متن وقتی به ویرگول می‌رسیم باید یک توقف کوتاه کنیم و با احتیاط رد شویم؛ به نوعی همان چراغ زرد چشمک‌زن در رانندگی. از ویرگول، به‌طور کلی برای مواقعی استفاده می‌شود که می‌خواهیم از نوشته رفع ابهام کنیم تا خواننده در خواندن متن دچار اشتباه یا مشکل نشود. بعضی از کاربردهای رایج ویرگول این‌ها هستند: 
- بعد از عبارت قیدی، مخصوصا اگر طولانی باشد؛ مثلا: در نشریه‌ی الکترونیک شماها که تاکنون چهار شماره‌ی آن منتشر شده است، به موضوعات تخصصی وبلاگ‌نویسی پرداخته می‌شود.
- بین جمله‌های پیرو و پایه؛ مثلا: اگر شماره‌های قبلی این نشریه را نخوانده‌اید، حتما یک سری به آن‌‌ها بزنید.
- قبل و بعد از بدل و عطف بیان؛ مثلا: شماره‌ی 4 شماها، نشریه‌ی تخصصی وبلاگ‌نویسی، منتشر شد.
- برای جدا کردن عبارات مشابه؛ مثلا: تکرار کلماتی مانند «خیلی»، «جالب»، «بامزه»، «معرکه» و... معنای چندانی به متن اضافه نمی‌کند.

نقطه‌ویرگول (؛)

به نقطه‌ویرگول که می‌رسیم توقفمان کمی طولانی‌تر از ویرگول و کوتاه‌تر از نقطه می‌شود. چراغ قرمز چشمک‌زن هم برای رانندگان مثل نقطه‌ویرگول است. نقطه‌ویرگول معمولا توی نوشته‌ها، خیلی مظلوم واقع می‌شود و اغلب نادیده گرفته می‌شود. بعضی از موارد کاربرد نقطه‌ویرگول این‌ها هستند:
- جداکردن بخش‌های مستقل یک جمله‌ی طولانی؛ مثلا: وبلاگ‌نویس‌ها هم همین انسان‌های جامعه‌ی ما هستند؛ با مراتب اعتقادی مختلف نسبت به دین.

- قبل از کلمه‌هایی مثل «مثلا»، «یعنی»، «به عبارت دیگر» از نقطه‌ویرگول استفاده می‌شود.

- برای جداکردن گروهی از جملات که بینشان ویرگول به‌کار رفته؛ مثلا: من حدود چند سال در پرشین‌بلاگ، بلاگفا، پارسی‌بلاگ و میهن‌بلاگ وبلاگ داشته‌ام؛ مدتی هم در تایپ‌پد، وردپرس و بلاگ‌اسپات می‌نوشتم.

گیومه (« ») 
برای متمایز کردن و برجسته‌تر نشان دادن کلمه یا یک عبارت به‌کار می‌رود. بعضی از موارد کاربرد آن این‌گونه است: 
- قبل و بعد از نقل قول مستقیم؛ مثلا: کورش علیانی در مصاحبه‌اش با نشریه‌ی «شماها» گفته است: «وبلاگ‌ها معمولا به ادبیات محاوره‌ای نمی‌رسند، فقط با واژگان محاوره‌ای می‌نویسند.»

اگر در همان عبارت نقل قول مستقیم هم، برای برجسته‌سازی و یا یک نقل قول دیگر، نیاز به استفاده از گیومه پیدا کردیم، آن عبارت را در یک جفت کوتیشن (" ") قرار می‌دهیم؛ مثلا: سردبیر گفت: «برای آماده‌سازی مطالب "شماها"، فقط تا یک هفته‌ی دیگر فرصت دارید.» 
- برجسته‌سازی اصطلاحات، عبارات و کلماتی که باید متمایز باشند. در متون تایپی، گاهی برای برجسته‌کردن، فونت آن عبارت را توپُر (Bold) یا خمیده (Italic) می‌کنند.

علامت سؤال (؟) 
- در پایان جمله‌های پرسشی از این علامت استفاده می‌شود؛ اما بعد از جملات خبری‌ای که حاوی سؤال‌اند، از نقطه استفاده می‌شود؛ مثلا: از او پرسیدم آیا «شماها» را می‌خوانی. 
- برای نشان دادن تردید نسبت به یک مطلب؛ مثلا: این نمایش‌نامه برای اولین بار در پاریس(؟) به روی صحنه آمد.

علامت تعجب (!) 
علامت تعجب، برعکس نقطه‌ویرگول، از آن نشانه‌هایی است خیلی از وبلاگ‌نویس‌ها علاقه‌ی زیادی به استفاده از آن دارند؛ اما ببینیم چقدر از کاربردهای آن صحیح است:

- بعد از جملات عاطفی مثل دعا، نفرین، تحسین، تعجب، آرزو و تأسف؛ مثلا: توی این وبلاگ‌ها چقدر علامت تعجب به‌کار می‌رود! 
- تمسخر و ریشخند؛ مثلا: ادعا می‌کند که معروف‌ترین(!) بلاگر جهان است.

علامت سؤال و تعجب، نشانه‌هایی هستند که در آخر جمله استفاده می‌شوند؛ بنابراین وقتی می‌خواهیم از آن‌ها در وسط جمله استفاده کنیم باید آن‌ها را بین دو پرانتز قرار بدهیم تا خواننده گمان نکند به آخر جمله رسیده است. درست مثل همین کاری که من در مثال‌های بالا انجام داده‌ام.

نکته: 
- جاهایی که لازم است از علامت تعجب و سؤال، با هم استفاده کنید، اول علامت سؤال را بگذارید، بعد علامت تعجب را؛ مثلا: کی آمدی؟! 
- استفاده از دو یا چند علامت تعجب و سؤال، پشت سر هم، مجوز و توجیه ادبی ندارد.

سه‌نقطه (...) 
سه‌نقطه نیز از علامت‌هایی است که در وبلاگ‌ها زیاد از آن استفاده می‌شود ولی موارد کاربرد آن، موردهای زیر است:

- به‌جای یک یا چند کلمه‌ی محذوف. 
- وقتی مطلبی را نقل می‌کنیم که بخشی از آن حذف شده است؛ فرقی نمی‌کند که این حذفیات در اول متن باشد یا در آخر متن.

با این حساب معلوم می‌شود خیلی جاهایی که از سه‌نقطه استفاده می‌‌کردیم، از نظر نگارشی درست نبوده است. ضمنا یادمان باشد که سه‌نقطه، فقط سه تا نقطه دارد، نه بیشتر!

پیوسته‌نویسی و جدانویسی: 
نظرات متفاوت درباره‌ی پیوسته‌نویسی و جدانویسی لغات، باعث شده است که در متن‌های مختلف، شکل نگارشی یک کلمه را به صورت‌های گوناگونی ببینیم. برای این‌که این اختلاف و گوناگونی به کمترین حد خود برسد پیشنهاد می‌کنم از مصوبات فرهنگستان زبان فارسی استفاده کنیم.

بعضی فعل‌ها و کلمه‌ها هستند که مرکب‌اند از دو یا چند جزء. یا آن دو جزء، کلمات مجزایی هستند که هرکدام معنای مستقلی دارند؛ یا از پسوند و پیشوند تشکیل شده‌اند. اگر دو جزء یک کلمه‌ی مرکب، هر کدام به تنهایی دارای معنای مستقلی باشد، جدا از هم نوشته می‌شوند؛ اما موارد زیر را از آن استثنا کنید:

- جاهایی که یک کلمه‌ی مرکب به‌خاطر استفاده‌ی زیاد، به شکل کلمه‌ای یک‌جزئی درآمده است؛ مثلا: رختخواب، آبرو. 
- جاهایی که اگر آن را جدا بنویسیم، می‌تواند باعث اشتباه یا ابهام در معنا شود؛ مثلا: بهیار (به‌یار)، بهروز (به‌روز)، رهبر (ره‌بر)

در نوشتن این کلمه‌های مرکب دقت کنیم که بین بخش‌های آن، به‌جای فاصله باید از نیم‌فاصله استفاده کنیم؛ مثل وبلاگ‌نویسی به‌جای وبلاگ نویسی.

اما اگر کلمه‌ی مرکب، از پیشوند یا پسوند ساخته شده باشد و یا یک جزء آن دارای معنای مستقلی نباشد، پیوسته نوشته می‌شود؛ مگر در جاهایی که پیوسته‌نویسی باعث سختی در خواندن کلمه شود.

این‌ها قواعد کلی جدانویسی و پیوسته‌نویسی بودند. البته در بعضی از کلمات، استثنائاتی هم وجود دارد؛ مثلا. 
«این» و «آن» همیشه جدا نوشته می‌شوند؛ مگر در کلمه‌های آنچه، آنکه، اینکه، اینجا، آنجا. 
- «همین» و «همان» و «هیچ» نیز از کلمه‌ی بعد از خود جدا نوشته می‌شوند: همین‌جا، همان نشریه، هیچ‌یک، هیچ‌کدام، هیچ‌کس.

- «چه» همیشه به کلمه‌ی قبل از خودش می‌چسبد: آنچه، چنانچه، ماهیچه، کمانچه، و از کلمه‌ی بعد از خودش جدا نوشته‌ می‌شود؛ مگر در کلماتی مثل: چرا، چگونه، چقدر، چطور. 
- «که» از کلمه‌ی قبلش جدا نوشته می‌شود: چنان‌که، آن‌که؛ مگر در: بلکه، آنکه، اینکه. 
- حرف «به» اگر صفت بسازد، پیوسته نوشته می‌شود؛ مانند بخرد و بهنجار، و در بقیه‌ی موارد جدا از کلمه نوشته می‌شود؛ مثل به‌سختی، به نام خدا. 
- «بی» همیشه جدا از کلمه‌ی بعد از خودش نوشته می‌شود؛ مگر آنجا که جزئی از کلمه شده باشد و معنای آن کلمه دقیقا مرکب از معنای اجزای آن نباشد؛ مثل بیهوده، بیچاره، بیراه، بینوا، بیجا.

پیشنهاد می‌کنم خودتان را برای حفظ کردن همه‌ی این قوانین خسته نکنید؛ همین که بدانید پیوسته‌نوشتن دو جزء یک کلمه، می‌خواهد اتصال معنای آن دو جزء را برساند، کافی است که هیچ‌وقت بیچاره را بی‌چاره ننویسید! 
- «می» و «همی» همیشه جدا از کلمه‌ی بعد از خود نوشته می‌شوند: می‌رود، می‌گوید. 
- «هم» همواره جدا از کلمه‌ی بعد از خودش نوشته می‌شود؛ مگر در موارد زیر: 
1. هم به جزئی از کلمه تبدیل شده باشد: همشهری، همشیره، همین، همان، همچنین، همچنان، همسایه. 
2. جزء دوم کلمه، تک‌هجایی باشد: همدرس، همسنگ، همکار، همراه. 
ولی اگر پیوسته‌نویسی آن باعث دشوارخوانی‌اش شود، بهتر است آن را جدا بنویسیم؛ مثلا در کلمات همصنف، همصوت. 
- «تر» و «ترین» همیشه جدا از کلمه‌ی پیش از خود نوشته می‌شود؛ مگر در کلمه‌های بهتر، مهتر، کهتر، بیشتر، کمتر. 
- نوشتن «ها» (نشانه‌ی جمع)، در ترکیب با کلمات، به هر دو صورت جایز است: کتابها/کتاب‌ها. 
ولی در جایی که کلمه پردندانه شود و یا به ط و ظ ختم بشود، جدا نوشته می‌شود: پیش‌بینی‌ها، استنباط‌ها.

در پیوسته یا جدانوشتن ضمایر ملکی و مفعولی (م، ت، ش، مان، تان، شان) و شکل متصل فعل «بودن» (ام، ای، است، ایم، اید، اند) هم نظرات مختلف است. ما از میان این نظرات گوناگون، مصوبه‌ی فرهنگستان زبان فارسی را به عنوان ملاک و معیار ترجیح می‌دهیم. مصوبه‌ی فرهنگستان، قواعد توی این جدول‌ها است:

صورت‌های متصل فعل «بودن» در زمان حال (ام، ای، است، ایم، اید، اند):

چیزهایی که خوب است یک وبلاگ‌نویس از ویراستاری بداند.

ضمایر ملکی و مفعولی

 چیزهایی که خوب است یک وبلاگ‌نویس از ویراستاری بداند.

به عنوان یک قاعده‌ی کلی، هرجا که پیوسته‌نویسی باعث اشتباه در خواندن آن لغت و یا سبب دشواری خواندنش و نامأنوس بودن آن بشود، باید جدا نوشته شود؛ مثلا: هم‌اتاق به‌جای هماتاق، مسلسل‌شان به‌جای مسلسلشان.

همزه 
حتما تا به حال متوجه‌ی اختلاف نگارشی‌ای که در بعضی از کلمه‌های همزه‌دار وجود دارد شده‌اید؛ مثلا یکی می‌نویسد «سؤال»، یکی دیگر می‌نویسد «سئوال». یک‌جا می‌بینید نوشته است «جرأت»، جای دیگر می‌بینید نوشته «جرئت». آخرش هم می‌مانیم که کدام‌یک درست است؛ ولی اگر قاعده و مبنای تغییر کرسی همزه را بدانیم، احتمالا دیگر دچار این اشکالات نمی‌شویم: 
- اگر حرف قبل از همزه فتحه‌دار باشد، همزه روی کرسی «ا» نوشته می‌‌شود؛ مگر اینکه بعد از آن حرف صدادار «ای» و «او» و «ــِـ» باشد که در این صورت روی کرسی «یـ» نوشته می‌شود: 
رأفت، تأسف، رئیس، لئیم، رئوف، مئونت. 
- اگر حرف قبل از آن ضمه‌دار باشد، روی کرسی «و» نوشته می‌شود؛ مگر اینکه بعد از آن حرف صدادار «او» باشد که در این صورت روی کرسی «یـ» نوشته می‌شود: 
رؤیا، مؤسسه، سؤال، مؤثر، شئون، رئوس. 
- اگر حرف قبل از آن فتحه‌دار یا ساکن باشد و حرف بعدش «آ» باشد، به‌صورت ـآ/آ نوشته می‌شود: 
مآخذ، مرآت 
در بقیه‌ی موارد و در همه‌ی کلمات دخیل فرنگی با کرسی «یـ» نوشته می‌شود: 
لئام، استثنائات، مسئول، مسئله، جرئت، هیئت، تئاتر، نئون. 
- کلمه‌هایی مثل انشاء، املاء و اعضاء را، هم می‌توان با همزه‌ی پایانی نوشت و هم بدون همزه. 
- وقتی همزه‌ی پایانی ماقبل ساکن یا ماقبل مفتوح (با کرسی «ا») و یا همزه‌ی پایانی ماقبل مضموم (با کرسی «و») به یای وحدت یا نکره متصل بشود، کرسی «یـ» می‌گیرد و کرسی قبلی آن هم حفظ می‌شود: 
جزئی، شیئی، منشائی، لؤلوئی.

نیم‌فاصله 
استفاده از نیم‌فاصله در نوشته‌های تایپی، متن را خواناتر می‌کند و تکلیف خواننده را با اجزاء یک کلمه‌ی مرکب و یا یک عبارت، مشخص می‌کند. نیم‌فاصله ضمن این که دو کلمه و یا دو جزء را از هم جدا می‌کند، میان آن‌ها فاصله‌ای نمی‌اندازد. وقتی از نیم‌فاصله استفاده می‌کنید، دیگر نگران جدا افتادن «می» از «شود» و یا «کتاب» از «هایش»نیستید. دیگر هرگز این اتفاق نخواهد افتاد که جزء اول کلمه در انتهای یک خط و جزء بعدی در ابتدای خط بعد قرار بگیرد. اجزایی که با نیم‌فاصله از هم جدا می‌شوند، همواره به یکدیگر چسبیده‌اند و از نظر کامپیوتر، حکم یک کلمه را دارند.

برای درج نیم‌فاصله کافی است کلید Shift را با Space همراه کنید تا به جای یک فاصله‌ی کامل، نیم‌فاصله درج شود. اگر کیبورد شما فارسی نشده باشد، کلید Shift+Space کار نمی‌کند. یکی از آسان‌ترین راه‌های فارسی کردنش نصب برنامه‌ی تری لایوت است. این نرم‌افزار را می‌توانید از اینجا دانلود کنید.

غلط‌های مشهور: 
این غلط مشهور است » درستش این است

این‌ها هم طبق نظر فرهنگستان، هر دو شکلش درست است
اتو و اطو
باتری و باطری
بغچه و بقچه
توفان و طوفان


املاى بعضى از واژه‌ها و پیشوندها و پسوندها: 


اى (حرف ندا) همیشه جدا از منادا نوشته مى‌شود:
اى خدا، اى که

این، آن جدا از جزء و کلمهٔ پس از خود نوشته مى‌شود:
استثنا: آنچه، آنکه، اینکه، اینجا، آنجا، وانگهى

همین، همان همواره جدا از کلمهٔ پس­از خود نوشته‌ مى‌شود:
همین خانه، همین‌جا، همان کتاب، همان‌جا

هیچ همواره جدا از کلمهٔ پس از خود نوشته مى‌شود:
هیچ‌یک، هیچ‌کدام، هیچ‌کس

چه جدا از کلمهٔ پس از خود نوشته مى‌شود، مگر در:
چرا، چگونه، چقدر، چطور، چسان
چه همواره به کلمهٔ پیش از خود مى‌چسبد:
آنچه، چنانچه، خوانچه، کتابچه، ماهیچه، کمانچه، قباله‌نا‌مچه

را در همه جا جدا از کلمهٔ پیش از خود نوشته مى‌شود، مگر در موارد زیر:
چرا در معناى «براى چه؟» و در معناى «آرى»، در پاسخ به پرسش منفى.

که جدا از کلمهٔ پیش از خود نوشته مى‌شود:
چنان‌که، آن‌که (= آن‌کسى‌که)
استثناء: بلکه، آنکه، اینکه

ابن، حذف یا حفظ همزهٔ این کلمه، وقتى که بین دو عَلَم (اسم خاص اشخاص) واقع شود، هر دو صحیح است:
حسین‌بن‌على/ حسین‌ابن‌على؛ محمّدبن‌زکریاى رازى/ محمّدابن زکریاى رازى؛ حسین‌بن‌عبدالله‌بن‌سینا/ حسین‌ابن‌عبدالله‌ابن‌سینا

به در موارد زیر پیوسته نوشته مى‌شود:
1. هنگامى که بر سر فعل یا مصدر بیاید (همان‌که اصطلاحاً «باى زینت» یا «باى تأکید» خوانده مى‌شود):
بگفتم، بروم، بنماید، بگفتن (= گفتن)
2. به‌صورت بدین، ‌بدان، بدو، بدیشان1 به کار رود.
3. هرگاه صفت بسازد:
بخرد، بشکوه، بهنجار، بنام
به در سایر موارد جدا نوشته مى‌شود:
به برادرت گفتم، به سر بردن، به آواز بلنـد، به‌سختى، منـزل‌به‌منـزل، به نام خدا
تبصره: حرف «به» که در آغاز بعضى از ترکیب‌هاى عربى مى‌آید از نوع حرف اضافهٔ فارسى نیست و پیوسته به کلمهٔ بعد نوشته مى‌شود:
بعینه، بنفسه، برأی‌العین، بشخصه، مابازاء، بذاته
ـ هرگاه «باى زینت»، «نون نفى»، «میم نهى» بر سر افعالى که با الف مفتوح یا مضموم آغاز مى‌شوند (مانند انداختن، افتادن، افکندن) بیاید، «الف» در نوشتن حذف مى‌شود:
بینداز، نیفتاد، میفکن

بى ‌همیشه جدا از کلمهٔ پس از خود نوشته مى‌شود، مگر آنکه کلمه بسیط‌گونه باشد، یعنى معناى آن دقیقاً مرکب از معانى اجزاى آن نباشد:
بیهوده، بیخود، بیراه، بیچاره، بینوا، بیجا

مى و همى همواره جدا از کلمهٔ پس از خود نوشته‌ مى‌شود:
مى‌رود، مى‌افکند، همى‌گوید

هم ‌همواره جدا از کلمهٔ پس از خود نوشته مى‌شود، مگر در موارد زیر:
1. کلمه بسیط‌گونه باشد:
همشهرى، همشیره، همدیگر، همسایه، همین، همان، همچنین، همچنان
2. جزء دوم تک‌هجایى باشد:
همدرس، همسنگ، همکار، همراه
در صورتى که پیوسته‌نویسى «هم» با کلمهٔ بعد از خود موجب دشوارخوانى شود، مانند همصنف، همصوت، همتیم جدانویسى آن مرجّح است.
3. جزء دوم با مصوت «آ» شروع شود:
همایش، هماورد، هماهنگ
در صورتى که قبل­از حرف «آ» همزه در تلفّظ ظاهر شود، هم جدا نوشته مى‌شود:
هم‌آرزو، هم‌آرمان
تبصره: هم، بر سر کلماتى که با «الف» یا «م» آغاز مى‌شود، جدا نوشته مى‌شود:
هم‌اسم، هم‌مرز، هم‌مسلک

تر و ترین همواره جدا از کلمهٔ پیش از خود نوشته مى‌شود، مگر در:
بهتر، مهتر، کهتر، بیشتر، کمتر

ها (نشانهٔ جمع) در ترکیب با کلمات به هر دو صورت (پیوسته و جدا) صحیح مى‌باشد:
کتابها/ کتاب‌ها، باغها/ باغ‌ها، چ:.7-هها /چاه‌ها، کوهها/ کوه‌ها، گرهها/ گره‌ها
اما در موارد زیر جدانویسى الزامى است:
1. هرگاه ها بعداز کلمه‌هاى بیگانهٔ نامأنوس به کار رود:
مرکانتیلیست‌‌ها، پزیتیویست‌ها، فرمالیست‌‌ها
2. هنگامى که بخواهیم اصل کلمه را براى آموزش یا براى برجسته‌سازى مشخص کنیم:
کتاب‌ها، باغ‌‌ها، متمدن‌ها، ایرانى‌ها
3. هرگاه کلمه پردندانه (بیش­از سه دندانه) شود و یا به «ط» و «ظ» ختم شود:
پیش‌بینى‌ها، حساسیت‌‌ها، استنباط‌ها، تلفّظ‌ها
4. هرگاه جمع اسامى خاص مدّ نظر باشد:
سعدى‌ها، فردوسى‌ها، مولوى‌ها، هدایت‌ها
5. کلمه به هاى غیرملفوظ ختم شود:
میوه‌ها، خانه‌ها
یا به هاى ملفوظى ختم شود که حرف قبل از آن حرف متّصل باشد:
سفیه‌ها، فقیه‌ها، پیه‌ها، به‌ها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. گونهٔ قدیمى حرف اضافهٔ «به» فقط در کلمات بدین، بدان، بدو، بدیشان باقى مانده است.


______________________________________
منابع:

- دستور خط زبان فارسی/ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، چاپ هفتم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نشر آثار)، تهران، 1386 
- حسینی (ژرفا)، سید ابوالقاسم، بر بال قلم، چاپ دوم، انتشارات ظفر، قم، 1380 
- طوسی، بهرام، هنر نوشتن و مهارت‌های مقاله‌نویسی، چاپ هشتم، انتشارات ترانه، مشهد، 1372 
- یاحقی، محمدجعفر و ناصح، محمدمهدی، راهنمای نگارش و ویرایش، چاپ دوازدهم، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1373

چگونه موضوع پايان نامه خود را انتخاب كنيم؟

چگونه موضوع پايان نامه خود را انتخاب كنيم؟


سوالی که در ذهن بسیاري از دانشجویان هنگام شروع دوره پژوهشی شکل می گیرد این است:
چگونه موضوع پایان نامه خود را انتخاب کنم؟
با توجه به اینکه علایق، نیازها، توانمندیها و محدودیت هاي هریک از دانشجویان خاص آنها می باشد، بنابراین یک فرمول کلی براي تمام دانشجویان وجود ندارد. اما توجه به نکات زیر می تواند تا حدودي در انتخاب استاد راهنما و موضوع پایان نامه به آنها کمک کند.

نكاتي مهم و ظريف برای انتخاب موضوع پایان نامه

موضوع پايان نامه

مرحله اول: ملاحظات و نكات اوليه
- مطالعه اجمالي در برخي زمينه هاي مورد علاقه و مهم
- جستجو در برخي پايگاهها و نيز اينترنت تحت عبارت "research topics" و يا "research priorities" و يا " issues for research " در حوزه هاي دلخواه براي آگاهي از موضوع هاي بالقوه مناسب
- مطالعه و وارسي "پيشنهادهايي براي پژوهشهاي بيشتر" در فصل آخر پايان نامه ها براي آگاهي از موضوع هاي بالقوه مناسب
- صرف وقت بيشتر و مطالعه عميق تر و تحليلي تر در باره موضوع هاي مطرح
- مشورت با استادان و ساير دانشجويان آگاه و منتقد در مورد موضوع هاي قابل قبول و مطرح

مرحله دوم:  
بررسي و تحليل مقوله ها و نكات مورد توجه در انتخاب موضوع
- علاقه مند بودن به موضوع
- در نظر گرفتن توانايي ها و امکانات فردي مثلاً قدرت تجزيه و تحليل، توانايي تحليل آماري، توانايي برقراري ارتباط با جامعه ي مورد تحقيق، و...
- نو بودن موضوع (تكراري و يا تقليدي صرف نباشد)
- ارزشمند بودن موضوع
- مطرح بودن در سطح ملي يا منطقه اي يا جهاني
- منطقي بودن و نه فريبنده بودن (در اين مورد بايد فرهنگ جامعه اعم از دانشجو و استاد به گونه اي اصلاح شود که دريابد ظاهر و کلمات زيبا و فريبا بدون توجه به واقعي، کارآ و منطقي بودن آن نه تنها پژوهش مفيد و گره گشايي نمي آفريند بلکه مشکل ساز هم هست)
- كاربردي بودن (در مورد پژوهشهاي غيربنيادي): امكان استفاده از نتايج در كوتاه مدت يا ميان مدت (بتواند به يك نياز مهم پاسخ دهد)
- مطرح بودن به منزله مسئله (امكان تعريف يك مسئله جديد مبتني بر پيشينه پژوهش يا تجربيات حرفه اي و شخصي)
- امكان تعريف سؤال يا فرضيه بر اساس مسائل عملي يا نظري
- سؤالهاي مشخص، عيني و هدفمندي را بتوان طرح كرد
- براي پاسخ به سؤالها، راه حل علمي و روش مناسب وجود داشته باشد
- امكان عملي اجراي پژوهش
- انجام مراحل تحقيق با دشواري غيرعادي همراه نباشد
- مراحل كار به لحاظ طول زمان مورد نظر (حداكثر يك سال) قابل انجام باشد
- مطالعات نظري و دستيابي به منابع امكان پذير باشد
- نمونه معرف (نماينده) جامعه پژوهش قابل دسترس بوده و افراد مايل به همكاري باشد
- شيوه گردآوري اطلاعات (توزيع پرسشنامه و يا مصاحبه و يا راه هاي ديگر) در مدت زمان مشخص قابل انجام باشد
- اطلاعات مورد نياز قابل دسترس و گردآوري باشد
- امكان انجام پژوهش، به لحاظ روش تحقيق (وجود يك يا چند روش براي آزمون كردن) وجود داشته باشد
- امكان ادامه پژوهش هاي بيشتر در همان زمينه
- پيشنهادهاي جديدي را بتوان از دل پژوهش براي پژوهش هاي آتي مطرح كرد
- امكان استخراج و چاپ چند مقاله در آن زمينه (توليد دانش جديد)

مرحله سوم: تصميم گيري كلي
- تدوين يك فهرست از موضوع هاي مناسب بر اساس توجه به معيارهاي مرحله دوم
- بررسي مجدد تك تك موضوع ها با نگاه منطقي و واقع بينانه
- حذف برخي از موضوع ها كه امكان انجام تحقيق و رسيدن به نتيجه مطلوب در آنها دشوار است
- انتخاب حداكثر دو يا سه موضوع مناسب براي تحقيق
- بررسي هر يك از موضوع ها به لحاظ وجود منابع اطلاعاتي و وجود استاد راهنما (موضوع در حوزه توجه به تخصص و علاقه حداقل يكي از استادان باشد)
- مشورت با يك يا دو استاد در باره موضوع هاي پيشنهادي و مسائل مرتبط با آنها
- گرفتن تائيد اوليه از يك يا دو استاد در مورد مناسب بودن يكي از موضوع ها

مرحله چهارم: محدودكردن دامنه موضوع
- مطالعه متون علمي براي پي بردن به فضاهاي خالي براي تحقيق در آن موضوع
- بيان موضوع محدود شده در قالب عبارت (عنوان پايان نامه)
- مشورت مجدد با استادان مربوطه در مورد موضوع محدود شده
- تائيد موضوع نهايي پس از انجام اصلاحات لازم در عنوان
- مطالعه مجدد متون علمي براي يافتن و تدوين مسئله پژوهش
- نوشتن سؤالها و يا فرضيه هاي مناسب براي تحقيق (در واقع سؤال (اصلي و فرعي) و فرضيه هر دو براي يک تحقيق ضروري هستند)
- مشورت با استادان مربوطه و تائيد مسئله ها و يا فرضيه ها

مرحله پنجم: انجام ساير گامهاي پژوهش
- مشخص كردن روش تحقيق
- مشخص كردن جامعه پژوهش
- مشخص كردن شيوه نمونه گيري
- مشخص كردن ابزار گردآوري اطلاعات
- در صورتي که از پرسشنامه استفاده مي شود تعيين چگونگي پيدا کردن روايي و اعتبار آن
- مشخص کردن روش آماري و آزمون هاي مورد استفاده
- اجراي مراحل عملي كار
- تدوين گزارش تحقيق
- تدوين نتايج همراه با تجزيه و تحليل نهايي آن ها
- تدوين محدوديت ها و مشکلات تحقيق
- ارائه پيشنهادها براي پژوهش هاي آتي

راهنمای ارسال مقاله به مجلات

راهنمای ارسال مقاله به مجلات

 چگونه مقاله خود را برای ارسال به مجله مورد نظر آماده کنیم؟

پس از انتخاب قطعی مجله مورد نظر، قسمت راهنمای نویسندگان آن را با دقت بخوانید. در واقع مقاله شما باید در چارچوب مورد نظر آن مجله تنظیم شده باشد، در غیر این صورت مقاله‌تان از جانب سردبیر برگشت داده خواهد شد یا در صورت پذیرش اولیه، مراحل بررسی طولانی‌تری را پشت سر خواهد گذاشت. هر چه بیشتر به این قسمت اهمیت دهید، سردبیر نسبت به مقاله شما دید مثبت تری پیدا می‌کند.

دستورالعمل کلی مجلات برای تنظیم مقالات تقریباً مشابه است. صفحه عنوان، چکیده، واژگان کلیدی، مقدمه، مواد و روش‌ها، نتایج، بحث، نتیجه‌گیری و مراجع، بخشهایی هستند که حتماً باید وجود داشته باشند، اما اینکه آنها به دنبال هم آورده شوند یا هر یک در صفحات جداگانه ای قرار گیرند، فاصله بین خطوط چقدر باشد، از چه فونتی استفاده شود، حجم هر قسمت حداکثر چقدر باشد، مراجع با چه سبکی نوشته شوند و مطالبی از این دست، به چارچوب مورد نظر مجله بستگی دارد. اکثر مجلات ترجیح می‌دهند شکل‌ها و جدول‌ها در صفحاتی جداگانه درج شوند، نه لابه‌لای متن؛ بنابراین برای هر شکل یا جدول، صفحه ای مستقل اختصاص دهید.
نکته مهم آن است که هنگام اِعمال تغییرات مورد نظر مجله، مراقب باشید که مطلبی اشتباهاً پاک نشود.
روش ایده‌آل آن است که همزمان با تألیف مقاله، یعنی از همان زمان که بررسی متون را انجام می‌دهید، مجله مورد نظرتان را انتخاب و با مطالعه راهنمای نویسندگان، شیوه نوشتن را به سبک مورد نظر آن مجله در آورید.

برای دیدن مراحل انجام کار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

ادامه نوشته

چگونه یک کاور لتر بنویسیم

 کاور لتر چیست؟

کاور لتر نوشته ای است که معمولا هنگام سابمیت مقاله باید به همراه مقاله خود آنرا در مجله مورد نظر ثبت کنید و در واقع کاور لتر اولین نوشته ایست که ادیتور آنرا مطالعه و بررسی میکند و در واقع بر اساس همین نامه هست که ادیتور درباره مقاله شما تصمیم و نسبت به انتخاب داور اقدام میکند.لذا تهیه کاور لتر نقش مهمی در روند بررسی مقاله شما ایفا میکند. لذا برای نوشتن آن باید چندین نکته را رعایت کرد که در زیر گفته شده:

1. اولین نکته ای این است که کاور لتر چکیده مقاله نیست.پس نباید چکیده را در کاور لتر کپی پیست کنید!!

2. در اولین پارگراف ای نامه،عنوان مقاله خود، نویسندگان ، تیم و یا گروه تحقیقاتی و علاقه کاری خود را معرفی میکنید و سپس به بیان اینکه این مقاله در مجله دیگری ثبت نشده می پردازید. بد نیست علت اینکه چرا این مجله را برای سابمیت مقاله خود انتخاب کردید را نیز بیان کنید.

3. پس از معرفی، خیلی خلاصه اهداف تحقیق و نتایج کار خود را بیان کنید.از پرداختن به جزئیات مقاله بپرهیزید. یادتون باشه که این نامه باید دربردارنده جملاتی باشد که باعث تشویق ادیتور جهت بررسی مقاله شما و ارجاع آن به داورهای مناسب شود. لذا در نوشتن این نامه باید دقت کافی بخرج دهید.

4. پس از بیان نکات ذکر شده،در یک پاراگراف جداگانه به یبان کانتربیوشن های تحقیق( بصورت تیتر وار) ، بیان کاربرهای عملی تحقیق خود و اینکه تحقیق فعلی شما چگونه میتواند باعث پیشرفت تحقیقات آتی شود،بپردازید. مثلا اگر نتایج کار شما میتواند جهت درمان یک بیماری مهم مورد استفاده قرارگیرد حتما در این نامه به بیان آن بپردازید تا ادیتور نسبت به بررسی مقاله شما با انگیزه بیشتری برخورد نماید. 

5.آخرین نکته رعایت نکات ظریف نوشتاری و گرامری است.حتما قبل از سابمیت ،کاور لتر رو به یک متخصص بدید تا از لحاظ گرامری اونرو چک کنه.

یک نمونه از کاور لتر رو میتونید از اینجــــــا دانلود کنید.